تجربه

ساخت وبلاگ

نزار که تاریکی بشم ,بیام به سمت خونتون حلقه ی مرگ و بکشم , به دور آشیونتون سفر کن از غروب من ,قیامتم شروع شده خدارو از یاد بردم و ,مردنت آرزوم شده مبارکه غریبتون ,با این که قلبم راضی نیس همین شبه جنون من , جهنمم خیالی نیس روز وصال تو و اون , رخت عزا تو ببینم پشت شب هجله ی تو,به عشق مرگت بشینم به گریه هام خنده نکن,همیشه خوارت می کنم از رو زمین تاآسمون,وصله به دارت می کنم همسفرت شاکی بشه , سرش رو بالا میزنم [خنجرم و زیر گلوش,رگاش و تک تک میزنم واسه کی گریه می کنی ای دل بی طاقت من الهی آتیش بگیره , تو آه خاطرات من می خوام که سرنوشتشو ,خودم به آخر ببرم باید که دردای تو رو ,خودم به روزش بیارم                                      مبارکه غریبتون ,با این که قلبم راضی نیس تجربه...ادامه مطلب
ما را در سایت تجربه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : del-barani بازدید : 5 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 15:46

واژه ای ادا نشده ام که نک زبانت گیر کرده بودم ...ای کاش دیوانه بودم تا از ته دل می خندیدم.....نه اینکه مجبور باشم همیشه تبسمی تلخ بر لب داشته باشم....نه اینکه مجبور باشم گونه هایم را ارغوانی نگه دارم......ای کاش آنقدر دیوانه بودم تا در اوج ناراحتی می خندیدم.....فقط می خندیدم و می خندیدم.... Hom تجربه...ادامه مطلب
ما را در سایت تجربه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : del-barani بازدید : 23 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 15:18

سلام دوستان خوبم  شرمندم بخدا حسابی خودمو گم کردم   به هر ریسمونی دست میندازم تا خودمو نجات بدم اما     از دوست قدیمم ممنون واسه همچی که هنوز منو یادشه  اما من نیومدم سرتونو درد بیارم اومدم ازتون بخوام بهم کمک فکری کنید میخوام یه کار اینترنتی راه بندازم که تو خونه راحت باشم هر نظری دارین بگین بهم  ر تجربه...ادامه مطلب
ما را در سایت تجربه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : del-barani بازدید : 13 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 15:18

واژه ای ادا نشده ام که نک زبانت گیر کرده بودم ...ای کاش دیوانه بودم تا از ته دل می خندیدم.....نه اینکه مجبور باشم همیشه تبسمی تلخ بر لب داشته باشم....نه اینکه مجبور باشم گونه هایم را ارغوانی نگه دارم......ای کاش آنقدر دیوانه بودم تا در اوج ناراحتی می خندیدم.....فقط می خندیدم و می خندیدم.... Hom تجربه...ادامه مطلب
ما را در سایت تجربه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : del-barani بازدید : 42 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 15:18

سلام ،نمیدونم کی و‌چه وقت و چه کسی اینو میخونه اما مینویسم   روزگاری که در اوج جونی و غرور و تنهایی مینوشتم کنارم بودین دوستان وبلاگی   درکنارم بودین در اولین شکست عشقیم در سن ۱۵ سالگی   در کنارم بودین وقتی دانشگاه قبول شدم    در کنارم بودین وقتی با تهمتی بس سنگین پدرم منو از دانشگاه در اورد و زندان تجربه...ادامه مطلب
ما را در سایت تجربه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : del-barani بازدید : 14 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 15:18