نزار که تاریکی بشم ,بیام به سمت خونتون
حلقه ی مرگ و بکشم , به دور آشیونتون
سفر کن از غروب من ,قیامتم شروع شده
خدارو از یاد بردم و ,مردنت آرزوم شده
مبارکه غریبتون ,با این که قلبم راضی نیس
همین شبه جنون من , جهنمم خیالی نیس
روز وصال تو و اون , رخت عزا تو ببینم
پشت شب هجله ی تو,به عشق مرگت بشینم
به گریه هام خنده نکن,همیشه خوارت می کنم
از رو زمین تاآسمون,وصله به دارت می کنم
همسفرت شاکی بشه , سرش رو بالا میزنم
[خنجرم و زیر گلوش,رگاش و تک تک میزنم
واسه کی گریه می کنی ای دل بی طاقت من
الهی آتیش بگیره , تو آه خاطرات من
می خوام که سرنوشتشو ,خودم به آخر ببرم
باید که دردای تو رو ,خودم به روزش بیارم
مبارکه غریبتون ,با این که قلبم راضی نیس تجربه...
ادامه مطلبما را در سایت تجربه دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : del-barani بازدید : 5 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 15:46